[show_more more=مشاهده_بیشتر less=مشاهده_کمتر] اولین حضورش در عرصه فعالیتهای فرهنگی سیاسی را در سال 1337 با کتاب مناظره
دکتر وپیر آغاز می کند . این کتاب را به صورت داستان نوشته ،کاری که بی شک تا آن زمان میان روحانیون بی سابقه بود.گرچه محتوای کتاب که بیشتر پرسشهای نسل جوان و نوجوان درباره مسایل گوناگون دینی ،تاریخی ،فرهنگی وسیاسی است که خود می تواند دلیل توجه همگانی باشد. اما آنچه بیش از همه خوانندگان را تحت تاثیر قرار می دهد شیوه نگارشی داستانی مناظره
دکتر و پیر است.مجموعه ای ازدفاعیات و پرسش هایی که ممکن است یک مسلمان در ابعاد مختلف از دین اسلام داشته باشد . ایشان این پرسشها را در این کتاب مطرح می کند و خودش جواب می دهد.
آن طور که بازار نشر نشان می دهد دهها بار این کتاب تا زمان تجدید چاپ شده و حتی در همان زمانی که چاپ می شود، سال 37 ،خیلی سریع به چاپ هشتم می رسد. تا آنجایی که خود ساواک جلو انتشار آنرا می گیرد.و یکی از کتابهای ممنوع زمان پهلوی شد. کتاب مناظره دکتروپیر پنج سال قبل از سال 42 ،قیام حضرت امام،در کشورمنتشر شد.
از سال 1340، سيد با برپايي جلسات تبليغي و وعظ به آگاهي و بيداري مردم همت گماشت، با ورود به يكي از حوادث مهم تاريخي و سياسي زندگاني اين شهيد عاليقدر در طول پانزده سال مبارزه با طاغوت شركت در قيام پانزده خرداد 1342 است كه منجر به دستگيري و زنداني شدن او به مدت 41 روز در تهران گرديد. همزمان با دستگيري رهبر كبير انقلاب، حضرت امام خميني (سلام الله عليه) در شب پانزده خرداد 1342 در قم، بسياري از علما و روحانيون مبارز، سرشناس و طرفدار امام در ديگر شهرها دستگير شدند كه شهيد هاشمي نژاد جزو آنان بود. اين نخستين بازداشت وي توسط ساواك بود. سيد در ايام عاشوراي هر سال در تهران به منبر مي رفت. چند روز قبل از 15 خرداد، در مسجد مروي، هيئت يزديها، بازار سراي ملا علي و هيئت حسيني تهران به منبر رفته و سخنراني هاي پرشوري عليه رژيم و در افشاگري و تحليل ماهيت «اصلاحات شاه»، «تساوي حقوق زنان و مردان در اسلام»، «وجود سانسور» و «كشتار طلاب مدرسه فيضيه» در دوم فروردين 42 و … ايراد كرده بود. فرداي آن شب نيز در همان مسجد، ضمن دعا، نابودي دشمنان روحانيت را از خدا خواسته و ذلت و خواري آنها را طلب كرده بود.
مأموران ساواك پيش از حادثه 15 خرداد، به دقت مراقب سخنرانيهاي و فعاليت هاي شهيد هاشمي نژاد بوده و پيوسته گزارش كارهاي او را به مركز مي فرستاده اند. تبعيت و ارادت او نسبت به حضرت امام (سلام الله عليه) سبب گرديد كه همزمان با دستگيري رهبر، اين روحاني جوان 31 ساله نيز دستگير گردد. وی به مدت 41 روز در زندان شهرباني كل كشور حبس بود و پس از چند مرتبه تحقيق و بازجويي، از سوي سازمان اطلاعات و امنيت كشور، از ايشان رفع مظنونيت بعمل آمد و بالاخره در تاريخ 1342/04/24 از زندان آزاد گرديد. وی بعد از آزادی به مشهد آمد .او همواره در طول مبارزات خود تا زمان پيروزي انقلاب، از حادثه بزرگ 15 خرداد ياد مي كرد و اذهان مردم را متوجه آن مي ساخت.
پس از آزادي از زندان ساواك، در مشهد به ادامه فعاليتهاي علمي و سياسي اش پرداخت. در اوايل مهرماه سال 42 به مناسبت شهادت حضرت زهرا سلام الله عليها (ايام فاطميه) در منزل خود به منبر رفته و مسائل سياسي و اجتماعي روز را بيان مي كرد.
واقعه تاریخی مسجد فیل مشهد (1342/07/22 ) ،4 ماه پس از سرکوبی خونین 15 خرداد رخ می دهد. گزارشات دقیق و لحظه به لحظه از سخنرانی های شهید هاشمی نژاد در مسجد فیل توسط ساواک و شهربانی و لشگر 6 خراسان نشان دهنده حساسیت رژیم نسبت به سخنرانی های افشاگرانه اودر مسجد فیل است. در تاريخ 42/7/21 درسخنراني خود به انتقاد شديد از دولت وقت پرداخت و به خيمه شب بازي انجمن هاي ايالتي و ولايتي، سخت اعتراض كرد. وي همچنين از خيانت هاي رضاخان و محمد رضا شاه در مخالفت با اسلام، رد مجلسين ]شورا و سنا ، [اعتراض به ممنوعیت مقاله هاي مكتب تشيع،تاراج اموال ایران و فرستادن آن به آمریکا و رژیم اشغالگر قدس،سخن گفت.و با صراحت و شجاعتي قابل تحسين به افشاي ماهيت دولت دست نشانده( اسد الله علم) ميپرداخت.
فرداي آن روز يعني بعدازظهر روز 42/07/22 نيز در مسجد فيل، در حضور چند هزار نفر شركت كننده مشتاق، هاشمي نژاد به منبر رفت و با صلابت تر و خروشان تر از شب گذشته به ايراد سخنراني پرداخت: در باب اصلاحات ارضي، كشف حجاب رضاخاني را که بزرگترين خيانت به دين و قانون اساسي كشور می دانست و عواقب تلخ 28 ساله آن از جمله افزايش قتل، شيوع فساد، رشوه خواري، خودكشي، گم شدن زنان و دختران و طلاق در جامعه ايران ، پرداخت.
اين سخنان براي ساواك قابل تحمل نبود. آنها تصميم داشتند كه پيش از ايراد سخنراني42/07/22 در صورت عدم موفقيت جهت دستگيري سيد ،او را بربايند. بدين ترتيب در شب دوم، در حين سخنراني سيد عبدالكريم ،مسجد فيل به محاصره نيروهاي امنيتي و شهرباني در آمد و مأموران ساواك با لباس مبدل در مسجد حضور يافتند. گزارش ساواك حاكي از آن است كه جمعيت حدود شش تا هشت هزار نفر بوده است. پس از سخنراني، مردم كه احتمال دستگيري سيد را مي دادند، حاضر به ترك مسجد نشدند و به او پيشنهاد كردند كه در يك لحظه با خاموش كردن چراغهاي مسجد، فراريش دهند! اما سيد اعلام مي دارد كه اگر هدف دستگيري اوست، خود را معرفي خواهد كرد. ساعت 15/21 برق مسجد خاموش شد تا از تاريكي استفاده شود و هاشمي نژاد را فراري دهند ولي بلافاصله چند چراغ توري به وسيله مردم به مسجد آورده شد و هاشمي نژاد هم حاضر به فرار نگرديد .مأموران با ديدن اين وضعيت به سيد نزديكتر شدند و از او خواستند تا سوار ماشين شهرباني شود! ناگهان مردم فرياد برآوردند كه «مي خواهند سيد را ببرند!» و درصدد برآمدند تا مانع دستگيري او شوند. اما پليس و نيروهاي امنيتي با مردم درگير شدند و پلیس اقدام به تیر اندازی کرده، دو نفر از مردم را كشتند و عده زيادي را مجروح و مصدوم كردند. فاجعه مسجد فيل، ساواك را بر آن داشت كه به بي گناهي هاشمي نژاد و سماجت مزدوران ساواك و شهرباني و رئيس كلانتري در كشتار اعتراف نمايدچرا که نیاز به تیر اندازی نبوده و سید اعلام کرده بود خود را معرفی خواهد کرد.وهاشمی نژاد بعد از 93 روز بازداشت و ممنوع الملاقاتی، آزاد گرديد. حضرت آيه الله العظمي ميلاني ضمن ارسال تلگراف از اين حادثه ابراز تأسف نمود.
البته از محتواي اسناد چنين بر مي آيد كه دادستان براي وي تقاضاي اعدام كرده بود و شهيد هاشمي نژاد در يك تماس تلفني با شهيد محمد رضا سعيدي اذعان مي دارد كه پس از دو روز دفاع و چهار پنج ساعت صحبت، به اتفاق رأي دادند كه «آقا نبايد اعدام شود» و نهايتاً دو ماه زندان قابل خريد در نظر گرفتند كه دادستان با اعلام مخالفت خود تقاضاي تجديد نظر در حكم را نمود. پس از وقوع حادثه مسجد فيل در مشهد، راديو بي بي سي چنين تعبير نموده كه شير بچه اي در مشهد حادثه مسجد فيل را كه از نادر حوادث شهر مشهد مي باشد، بوجود آورده است. واقعه مسجد فیل انعکاس گسترده ای در کشور داشت پس ازآزادی از زندان ، به سفرهاي تبليغي محرم و صفر و رمضان، به شهرهاي نيشابور، شهرري ، چالوس و … مي رفت(1343). و با طرح مسائل جديد ،به سؤالات و مشكلات علمي و اجتماعي مردم پاسخ ميگفت و اذهان آنها را نسبت به حكومت جابر زمان، روشني مي بخشيد.
در اين سفرها، مزدوران ساواك سايه به سايه او را تعقيب مي كردند و در واقع بخش مهمي از پرونده شهيد هاشمي نژاد را در ساواك، اسناد سفرهاي تبليغي فرهنگي ـ سياسي او تشكيل مي دهد.
در سال 1343 "کتاب راه سوم بین کمونیزم و سرمایه¬داری" را به رشته تحریر در می آورد . دراین کتاب به بررسی اختلافات طبقاتی درجوامع انسانی وتاریخ وعلل این امرپرداخته وضمن برشمردن عوارض ونتایج آن اختلافات طبقاتی را تحت سه عنوان کلی ذیل مورد بحث قرارمیدهد:راه اول: سرمایهداری وانتقاد به روش آن- راه دوم: کمونیسم وانتقادات وارده برآن-راه سوم: موضع اسلام دربرابراختلافات طبقاتی وراههایی که برای ازبین بردن آن دراسلام پیشنهاد شده است .
همچنین در شهر مشهد با تأسيس «كانون فرهنگي جوانان» آنان را با مسائل ديني و سياسي آشنا كرد و در سال 1343 با همكاري سيد حسن ابطحي «كانون بحث و انتقاد ديني» را جهت ارشاد نسل جوان بنا نهاد. آقاي ابطحي عنوان مؤسس كانون را داشت و شهيد هاشمي نژاد سخنگوي آن بود. اين اقدام سبب شد تا دفاع از قلمرو دين و فرهنگ اسلامي از حالت يك جانبه و تدريس و تبليغ منبري در سطح عامه بيرون آيد و جنبه مباحثه و انتقاد در سؤال و جواب راي قشر خاصي جوانان تحصيلكرده را بخود بگيرد.
كانون دو شعبه داشت كه يكي قبل از ظهر روز جمعه و ديگري بعد از ظهر همان روز در محلهاي مختلف تشكيل مي شد. در سالهاي بعد ،يك شعبه مركزي و يك كتابخانه نيز داشت. در سال 1344 ساواك به نقل از اساسنامه كانون در خصوص اهداف آن چنين گفته است: اين كانون مجمعي مستقل و مذهبي است كه با هيچيك از احزاب و جمعيتهاي سياسي بستگي ندارد و شركت در آن براي عموم آزاد است. هدف از تشكيل آن پاسخ گفتن به شبهات ديني و پاسخ به سؤالات و پرسشهاي اعتقادي است که بهانه ای برای فعاليت مضره ]سياسي و ضد رژيم [ است.
اگر چه كانون بيشتر به موضوعات ديني، اجتماعي ، اخلاقي ، علمي و تاريخي ميپرداخت. اما مسائل سياسي روز هم از قبيل اسرائيل غاصب، آمريكا، جنايتهاي رژيم وابسته و … در كمال شجاعت و هوشياري و با تحليلهاي دقيق و روشنگرانه سيد شهيد مورد بحث قرار مي گرفت و اين همان است كه ساواك آن را «فعاليت مضره» ناميده است!
كانون بحث و انتقاد ديني از حمايت هاي غير مستقيم معنوي و مادي مراجع و فقها و علماي بزرگ از جمله آيه الله العظمي ميلاني برخوردار بود كه خود موجب تحكيم اين پايگاه علمي و ديني سياسي ميشد. به همين دليل ساواك بصورت مداوم حركات و فعاليتهاي آن را تحت نظر داشت و از عوامل نفوذي خود براي اين منظور استفاده مي كرد. از فعاليتهاي ارزشمند كانون، انتشار ماهنامه اي تحت عنوان «سؤال شما و پاسخ ما» در سال 1346 بود که در آن به موضوعات مختلف علمی ،دینی در جلسات کانون به انبوه جوانان روشن فکری که در آنجا اجتماع کرده بودند داده است. وامتياز و مجوز رسمي از سوي رژيم نداشت!
كانون بحث و انتقاد ديني حدود هشت سال از 1343 تا 1350 همچنان به فعاليتهاي سازنده خود ادامه مي داد تا اينكه در سال 1351 ساواك شركت و سخنراني هاشمي نژاد را ممنوع اعلام كرد. از آن پس فعاليت اين كانون ابتدا به صورت مخفيانه و سيار در منازل اعضا برگزار مي شود، که بعدها علني گرديد.
از سال 1346 مجموعه سخنرانیهای شهید هاشمی نژاد با موضوع اقتصاد و فساد فرهنگی ،ضرورت تشکیل یک حکوکت جهانی و ایراد خطابه علیه رژیم پهلوی، افشاگري و انتقاد از فروش گوشت خوك در كشور اسلامي ايران، اعتراض به هنر دروغين و وضع هنر پيشه هاي فاسد و تجليل از هنرهاي اسلامي، ردّ خرافه پرستي و تقليد از غرب، انتقاد از طرح آموزش جنسي در مراكز آموزشي و فرهنگي، تحليل نظامهاي سرمايه داري و كمونيستي و اعتراض به اختلافات طبقاتي بود.
در سال 1347 کتاب تحلیلی واقعه عاشورا را با نام " درسی که حسین به انسانها آموخت " را منتشر کرد.که به بررسی دقیق و ریشه ای و جامع قیام امام حسین می پردازد.
در 1347/06/22پس از وقوع زلزله ی مرگبار طبس كه تعداد زیادی از هموطنانمان جان خود را از دست داده و یا مجروح و بی خانمان شدند، شهید هاشمی نژاد و آیات خامنه ای و واعظ طبسی با عزیمت به طبس، اولین گروه امداد را تحت نام «امام خمینی» به وجود آوردندو به كمك مصدومین و خسارت دیدگان این حادثه شتافتند. وی در چهلم كشته شدگان طبس علیه رژیم شاهنشاهی سخنرانی نموده و جوّی را علیه رژیم به وجود آورد كه در پی آن تظاهرات عظیمی به راه افتاد.
که در سال 1348 به خاطر سخنرانی های روشنگرانه اش مجددا بازداشت و زندانی میشود.و توسط شهربانی به سازمان امنیت معرفی می گردد. پس از آزادی مجددا سخنرانی ها و خطابه هایش را از سر گرفته و به افشاگری مینماید. نقد نظریه فروید و کارل مارکس، شرایط رهبری جامعه، اعلامیه جهانی حقوق بشر و مقایسه آن با قوانین اسلام، افشاگری علیه رژیم، در شهرهای مختلف ایران مانند : تهران ، بهشهر،کرمان ، رفسنجان ، اصفهان ، چالوس ، شیراز و .....پرداخته که با عث دستگیریش توسط ساواک ،یکبار در شهر شیراز در تاریخ 1352/04/03 و یکبار در اصفهان در سال 1352/06/31 وزندانی و ممنوع المنبری او می شود .
حادثه ديگري كه موجبات دستگيري و زنداني شدن مجدد او را در سال 1354فراهم آورد، اعتراض به كشتار طلاب قم و برانگيختن احساسات طلاب مدرسه ميرزاجعفر و مدرسه آيت الله ميلاني مشهد بود كه منجر به انجام تظاهرات عليه رژيم پهلوي گرديد. مأموران رژيم 14 نفر از طلاب و روحانيون را دستگير كردند كه شيخ عباس واعظ طبسي و سید عبدالکریم هاشمي نژاد از آن جمله بودند. اين حركت كه بناي آن در ايام فاطميه 1354 شمسي ضمن مجالس عزاداري و روضه خواني سيّد در منزل خود نهاده شده بود،دو سال حبس و بالاخره آزادي او را در تاريخ 56/03/20 بدنبال داشت. در اول آبان سال 56، با شنيدن خبر شهادت حاج آقا مصطفي خميني به شدّت برآشفت و ضمن ارسال تلگراف تسلیت برای امام خمینی(ره) ، بر شدت مبارزات خويش افزود.
در مشهد بدور از چشم مأموران به همراه حضرت آيه الله خامنه اي و آقاي واعظ طبسي اتاقي اجاره نموده و با صدور اعلاميه هاي مختلف، مردم را به اعتصاب و راهپيمايي تشويق مي كردند.
اين بود كه ساواك (کمیته مشترک ضد خرابکاری) دوباره به تكاپو افتاد و با حمله به خانه سيد بالاخره او را دستگير كرد. اما به دلیل تحصن مردم در منزل آیت الله شیرازی در اعتراض به دستگیری ایشان، مجبور به آزادی وی شد. سخنرانی های پرشور و حماسی او جسم و روح مبارزین را نشاط و جلا می بخشید به گونه ای که امام (ره) به پاس خدمات بی شائبه وی در سال 1356 طی نامه ای برای ایشان نوشتند : «امید من در این اواخر عمر به امثال شماست .»
پس از آزادي، مأموران ساواك چند بار با مواد منفجره به جانش سوءقصد كردند كه البته به نتيجه اي نرسيد. و حيات طيبه اين شهيد بزرگوار و مبارزاتش تا پيروزي شكوهمند اسلامي ايران با افتخار ادامه يافت.[/show_more]